سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهر من گمشده است اردکان
وبلاگ حرف هایی خودمانی است در مورد شهرم حرف هایی که شاید به تعداد شهر های ایران قابل تکرار باشند
چهارشنبه 92 اسفند 14 :: 10:22 صبح ::  نویسنده : دختر کویر

اوباما فریاد می زد و سه بار با افتخار عدد صفر را اعلام کرد

شاید در کودکی هایمان فکرمی کردیم که بیست افتخار می آورد بیست را باید فریاد زد

اما دیروز دیدیم که اوباما برای رساندن ذخایر بیست در صدی ایران به صفر چه با افتخار از صفر حرف زد

و آه از نهاد ما بلند شد

و اما این طرف

هزاران با شنیده ایم آزموده را آزمودن خطاست اما گاه فکر می کنیم ما جور دیگری هستیم و کم کم می فهمیم که آزموده را آزمودن خطاست.

 

عزت نفس مردم با نحوه توزیع سبد کالا خدشه دار شده است دیگر عزت نفسی نمانده که با آن از گرفتن یارانه انصراف دهند

دولت تدبیر و امید بی تدبیریت دارد کمکم عصبانیمان می کند.

پ ن: یکی الان باید به من بگه وقتی عصبانی بشی دقیقا چی کار می خوای بکنی؟




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 اسفند 4 :: 9:29 صبح ::  نویسنده : دختر کویر

شهرداری سینما را خریده و از ذوق زدگیش لسمش را گذاشته اقدام فرهنگی

در شهر ما کتابخانه عمومی یک ماه در سال به خاطر نظم دادن به کتاب ها تعطیل است

در شهر ما کلا سه کتاب فروشی وجود دارد که دوتایش که کتاب جدید نمی آورند و یک کتابفروشی به نام پاتوق کتاب داریم که کتاب های خوبی دارد اما....

شهر کوچک ما سالهاست که مهمانان زیادی از شهر های مختلف ایران دارد از دانشجو تا کارگر

و این مهمانان اختلاف فرهنگی زیادی با ما دارند و البته که شهر ما در این سالها دستخوش تحولاتی شده است که بیشتر آنها حداقل از جهت فرهنگی  بار منفی داشتند .

حالا من نمی دانم این سینمایی که کارگردان آن می خواهد با شلوارش مردم را بخنداند چگونه می خواهد مشکلات فرهنگی مارا حل کند

دوستی می گفت کاش توی سینما فقط جکی جان نشان دهند دیدن هنر نمایی بروسلی روی صفحه بزرگ چه کیفی دارد

و من هم با مرور فیلم هایی که تا حالا از پرده سینما دیده ام یا توصیفشان را در مجلات خوانده ام در ذهنم با صدای بلند گفتم آمین

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 92 بهمن 22 :: 4:12 عصر ::  نویسنده : دختر کویر

حدود ده سال پیش شیخ اصلاحات در دانشگاه تهران به دانشجوی جوانی که انتقاد می کرد گفت: کاری نکنید بدم بیرونتون کنند آدم باشید

نکات:

1-من آدم هستم

2-کسی که از من انتقاد می کند آدم نیست

تازه من آدمایی دارم که می تونم بدم بیرونتون کنند و البته ممکنه دلم بخواد بگم بلاهای دیگه ای هم سرتون بیارن

حالا شیخ حسن می گوید : منتقدین توافق ژنو بی سواد هستند

نکات: 1- من باسوادم

2- کسی که از من انتقاد کند بی سواد است

دوستان انتقاد نکنید ایشون کسی رو ندارند بدن بیرونتون کنن ممکنه ناراحت بشن و .....

من می گویم عجیب پیشرفت کرده اند

اوایل منتقدشان را از دایره انسانیت خارج می کردند حالا حداقل یاد گرفته اند که منتقدشان انسان هست اما متاسفانه سواد ندارد و نمی فهمد

 




موضوع مطلب :
جمعه 92 بهمن 11 :: 9:1 صبح ::  نویسنده : دختر کویر

این روزها عجیب منتظرم

این روزها به حکمت راهپیمایی ها پی می برم

اگر سال های قبل در بیست و دو بهمن شعار مرگ برآمریکا سر می دادیم  و به یاد برادران شهیدمان می افتادیم و بلند تر فریاد می زدیم

اگر چندسال گذشته شعار مرگ برآمریکا سر می دادیم و به یاد حمله های تروریستی و شهادت دانشمندان هسته ایمان می افتادیم و بلند تر فریاد می زدیم

اگر سال گذشته شعارمرگ برآمریکا سر می دادیم و به یاد دوست مریضمان می افتادیم که دارویش تحریم شده و بلند تر فریاد می زدیم مرگ بر آمریکا

اگر سال های قبل وقتی به یاد مردم بحرین ، فلسطین  می افتادیم و بلند تر فریاد می زدیم مرگ بر آمریکا

امساال اما حکایتش با تمام آن سال ها فرق می کند

امسال می خواهیم جواب یاوه سرایی های آمریکا را بدهیم آمریکا توی این چند ماهه عجیب اراجیف بافته

او خیال می کند که تحریم ها ما را پای میز مذاکره کشاند

و ما  بلند تر  فریاد می زنیم مرگ بر آمریکا




 




موضوع مطلب :
دوشنبه 92 بهمن 7 :: 11:32 صبح ::  نویسنده : دختر کویر

سعدی شیرازی فرمود : سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز     مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

 

بعد یکی با جناب سعدی شوخی کرده و گفته:

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که دستش بزنی جم نخورد

این روز ها با این اقدامات عجیب دولت روحانی در راستای قلع و قمع طرح مسکن مهر این نکته به ذهن می آید که دولت روحانی نه فقط در زبان همه ی سعیش را کرد تا اقدامات احمدی نژاد را در هشت سال ریاست جمهوری زیر سوال ببرد بدون آنکه حتی یک و فقط یکنکته مثبت از آن بیان کند در مقام عمل هم می کوشد هر آنچه احمدی نژاد کرده را از صحنه روزگار محو کند تا مردم یادشان برود که ریس جمهور میتواند علاوه بر رانت خواری علاوه بر دست دادن با دختران فرنگی و سفر خارجی علاوه بر فقط حرف زدن ، کار هم بکند.و این شد که  شعر سعدی را اینگونه تغییر دادیم که:

سعدیا مرد نکونامنمیرد هرگز     مرده آن است که روحانی بیاید از پیش

در پی احمدی نژاد روحانی آمد و این روزها می خواهد همه ی بغضی را که کارگزاران ازاحمدی نژاد داشتند را یکباره خالی کند

باید گفت این نیز بگذرد.




موضوع مطلب :
چهارشنبه 92 دی 4 :: 1:53 عصر ::  نویسنده : دختر کویر

گاهی به معانی کلمات فکر می کنم و این که کلمات در مرور زمان معنیشان تغییر می کند

روزگاری وقتی دهه شصتی ها کودک بودند کلمه عشق بار خاصی داشت کلمه عاشق را شما جز در شعر ها جایی نمی شنید باید چه می شد که کسی از خودش و عشقش حرف یزند اما امروز کودک پنج ساله ی من می گوید من عاشق عمو پورنگم

وقتی دهه شصتی ها کودک بودند ایثار به معنی از خود گذشتگی و از جان گذشتگی بود  ایثار جز با شهادت معنی نمی شد اما امروز مجری تلویزیون در جشن عاطفه ها از ایثار جوانی می گوید که یک بسته دفتر و خودکار هدیه کرده است .

انگار این روز ها مفاهیم دست مالی شده و از معنی اصلی خود فاصله گرفته اند

از این ها بگذریم تا برسیم به کلمه حجاب

مفهوم حجاب اسلامی طبق متون دینی ما برای زنان پوشاندن تمام بدن است به جز دست ها تا مچ و البته گردی صورت

اما دیروز تلویزیون گزارشی را نشان داد که جوانانی که موهایشان بیرون بود (از رنگ لباس و تنگی آن می گذرم) از حجاب اسلامی حرف می زندند و این که آن را با اختیار خود انتخاب کرده اند.

شاید این روز ها به قدری مرزهای بی حجابی عقب رفته که صدا و سیما برای تعریف حجاب خود را نیازمند جابه جایی مرزها دیده است.

یا امام زمان دارد می رسد روزهایی که حلال، حرام و حرام، حلال جلوه داده شود

....

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 آبان 19 :: 10:22 عصر ::  نویسنده : دختر کویر

من می دانم که ائمه از نظر عواطف انسانی از ما بسیار قوی تر بوده اند یعنی آنقدر که امام حسین همسر و فرزندان خود را دوست داشته ما نسبت به خویشان خود محبت نداریم هرچه بشر انسان تر عواطف انسانیش غلیظ تر اما

دیشب به اصرار پسر کوچکم که هر شب همراه پدر بزرگوارش به مراسم زنجیر زنی می روند من هم به همراهشان رفتم تا کنار حسینیه شاهد زنجیر زنی فرزندم باشم (هر چند که اعتقادی به این نوع عزاداری بانوان یعنی تماشای زنجیر زنی برادران گرامی ندارم و حتی آن را در بیشتر اوقات مضر می دانم)

هنگامی که دسته زنجیر زنی شروع به حرکت کرد من که پسر پنج ساله ام را می دیدم که به سختی زنجیر را از این شانه به آن شانه می زند دلم لرزید در آن لحظه خدا را شکر کردم که فرزند مرا اینگونه قرار داده که برای امام حسین عزاداری کند با خودم فکر کردم با این که شاید این عزاداری پسرم بیشتر به تقلید از پدرش باشد اما باز هم خدا را شکر کردم و در این لحظه با خود گفتم  :هزاران بار می گوییم ای وای از دل رباب اما می دانم رباب در عمق دلش در همان حال که این داغ بزرگ را به دوش می کشیده در دل شاکر خدا بوده که فرزند شش ماهه اش فدایی حسین می شود شاکر این لحظه بوده که مادر فرزندی است که شهید میدان کربلاست

امیدوارم خداوند مارا نیز در صحنه هر روز نبرد حق و باطل در زندگیمان عاشورایی قرار دهد

آمین

 




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 120067

عنوان لوگوی شما



>