گاهی که پیش می آید و عصر پنجشنبه ای به مزار میروم سر قبر آیت الله خاتمی وقتی برایش فاتحه ای می خوانم دعا می کنم خدا از شر وجود فرزندی مثل محمد خاتمی رنج و المی نصیب او نکند .کاش فرزندش به جای گرفتن سالگردهایی که بیشتر جنبه تبلیغی دارد به چیزهای دیگربرای پدرش می اندیشید....

برای شادی روح این اسوه ی تقوا  وعلم صلوات .

دیروز اخبار گوشه هایی از گزارش مجلس درباره فتنه 88 را نشان داد درباره وجود مدارک قطعی دال بر رابطه خاتمی با خارجی ها برای براندازی .به نظر من پذیرفته است که افراد نظرات متفاوتی داشته باشند و برای رسیدن به این نظرات تلاش کنند ولی اینکه در این راه دست به خیانت بزنند این را نمی توانم بپذیرم. دیروز با خود اندیشیدم کاش هیچ کس در هیچ جای ایران به یاد نیاورد که خاتمی اهل کجاست کاش او اصلا در هشت سال ریاست جمهوریش که به اعتراف خیلی ها جز تخریب و به تعویق انداختن دسترسی به آرمانهای انقلاب و البته ملت عزیزمان کاری نکرده است هیچ گاه اعلام نکرده بود که اردکانی است . به نظر من ننگ ناشی از داشتن یک همشهری خائن حتی اگر خیانتش به بزرگی خاتمی نباشد خیلی بیشتر از افتخار داشتن یک همشهری رییس جمهور است.

همان دیروز به تابش فکر کردم اینکه الان چه احساسی دارد از این که در مجلسی نشسته که نام دایی عزیزش را به عنوان خائن می برند او در مقابل دیدگان دیگرنمایندگان الان چه ژستی گرفته و به چه فکر میکند.

با خود گفتم تابش هرچه که دارد و ندارد از دایی عزیزش دارد اینکه او در دور اول حضورش در انتخابات ارای بسیار کمی می آورد و سپس با استفاده از وابستگی به خاتمی سه دوره نماینده مجلس می شود او و البته همه ی افرادی که از این راه به نان و نوایی رسیده اند (که البته کم هم نیستند)شاید به خاطر منافعشان بتوانند این ننگ را تحمل کنند ولی دیگران نه.....