• وبلاگ : شهر من گمشده است اردكان
  • يادداشت : دهه حذف شده
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    در مورد بحران به فراخور زمان بايد توجه داشت...

    بحران دوران مدرن همان بحران هويت و بي ريشگي است که البته علتش در جامعه غرب بي بند و باري و کثرت و ...(به ترتيب اولويت به نظر من) و در جامعه ما نيز شايد کثرت و بي بند و باري و ... (به ترتيب اولويت به نطر من)باشد اما دوران مدرن سرآمده و اتفاقا يکي از نقاط شروع دوره مدرن انقلاب اسلامي ايران و پايان عصر افراط در ماديگري بود(البته فقط يکي از اونها چرا که نقاط شروع بسيار زياد و متعددي دارد) که نظريه استراتژيست هاي غربي بعد از پايان جنگ سرد از جمله هانتينگتن براي مصادره اين فضا و انحراف اذهان بود دقيقا( قبلا هم نقدي به مقاله تجديد حيات اسلام و نطريه برخورد تمدن ها دکتر دويت محمدي در اين خصوص به عنوان کار علمي دانشگاهم نوشته ام که در سايت خانه دانشجو سابق نيز منتشر شد)
    به اعتقاد من، بحران کنوني دوران پست مدرن (با آن ويژگي هاي خاص خود در همه سطوح علمي، هنري، معماري، فلسفي و ... که دارد) بحران ذره اي شدن انسان هاست(به تعبير هابرماس اگه اشتباه نکنم) که البته در جوانان ايراني فوق العاده نمود دارد يعني بطور مثال در مناسبات اجتماعي به جاي تغيير در جامعه(که مختص عصر مدرن بود) به تغيير در نوع نگاه خود(مثلا تغيير در نوع موسيقي که گوش مي دهد) مبادرت مي کند! ديگه ساده تر از اين نميتونستم بگم ببخشيد. موفق باشيد ياحق.

    پاسخ

    سلامممنون از پاسخ سادتون که خيلي کمش رو فهميدمحالا اين بده که آدم تغيير رو از خودش شروع کنه؟يا اين تغيير تغييري سازنده نيست؟اگه البته کلا اشتباه متوجه نشده باشم؟