سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهر من گمشده است اردکان
وبلاگ حرف هایی خودمانی است در مورد شهرم حرف هایی که شاید به تعداد شهر های ایران قابل تکرار باشند
شنبه 90 اسفند 13 :: 9:0 عصر ::  نویسنده : دختر کویر

یکشنبه ای قبل انتخابات حوالی دفتر تابش بودم

دیدم زنی شکسته نه پیردنبال کسی می گردد که برایش چیزی بنویسد

گفتم: چی شده؟

گفت: می خواستم یه درخواست بدم تابش ازش کمک بگیرم گفتن باید نوشته باشی گفتم سواد ندارم گفتن یکی رو پیدا کن برات بنویسه که خدا تو رو رسوند.

کاغذ و قلمی در آوردم و او شروع کرد به بیان وضع زندگیش که مملو از مشکلات بود و مرتب تاکید می کرد که تاحالا از تابش چیزی نگرفته  آخرش بهش گفتم می خوای برات بنویسم به تابش رای می دی(آخه این یکشنبه قبل از انتخابات بود و شلوغی زیاد دفتر تابش این فکر رو که ربطی به انتخابات داره در ذهن ایجاد می کرد) (زن بیچاره(به معنی واقعی کلمه یعنی مستاصل) فکر کرده بود بنده از سینه چاکان تابش هستم)گفت:منتتش ه مدارم(mennatosha  medaram) خندیدم و گفتم تو که تاحالا چیزی نگرفتی حداقل بذار یه چیزی بهت بده بعد منتش بدار

 من با خریدن رای مردم مخالفم ولی درباره ی این خانم به شخصه امیدوارم تابش کمک کلانی به او کرده باشد و او و حتی همه ی فک و فامیلش به تابش رای داده باشند.

مرد دیگری از سرکار رفتن پسرش با تاکید و سفارش تابش سخن میگفت و جنان با هیجان از او دفاع می کردکه نگو

گروهی دراین مملکت می اندیشند حق مردم پر بودن شکم است  ولی نمی دانند که این حداقل حق مردم در جامعه اسلامی است.




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 120577

عنوان لوگوی شما



>